بررسی روایات فضل بن شاذان«1»
نا استوار قلمداد شدن روایات فضل بن شاذان از امام رضا (علیه السلام)
چکیده:
نگاشته های شیخ صدوق (م 381 ق)، بویژه من لایحضره الفقیه، علل الشرایع و عیون الاخبار الرّضا (علیه السلام) به فزونی حاوی نقل فضل بن شاذان نیشابوری (م 260 ق) از امام رضا (علیه السلام) (م 203 ق) است. از سده های گذشته تاکنون، پژوهشیان علوم اسلامی، بویژه فقیهان با دلمشغولی وافر و اقبال گسترده، به آن اخبار استدلال جسته و در بسیاری از ابواب فقهی، دستمایه ی اجتهاد خویش قرار دادهاند. در سیصد و پنجاه حدیث وسائل الشیعه، از منابع بنیادین استنباط و اجتهاد، نقل ابن شاذان از آن حضرت به قلم آمده است. حدیث پژوه معاصر محمّد باقر بهبودی با استناد به رجال کشّی و طوسی فضل را متولّد پس از شهادت آن حضرت معرفی کرده و از این رهگذر آن روایات را فاقد اعتبار، قلمداد نموده است. نویسنده ی این مقاله با کند و کاو در آن دو کتاب رجالی و لحاظ کردن پارهای قراین تاریخی و بررسی برخی از اساتید و شاگردان فضل به رهیافتی متقابل رسیده و وی را متولد حدود سال یکصد و هشتاد هجری و پیشتر از آن میداند که در نتیجه میتواند از آن حضرت به روایت بپردازد.کلید واژه ها:
درآمد
حدیثشناس معاصر محمّد باقر بهبودی در عنوان مسائل فضل بن شاذان فی علل الشرایع و الاحکام و رساله الامام ابی الحسن الرّضا (علیه السلام) الی المامون در کتاب معرفه الحدیث (2)، بر این رهیافت پای فشرده که ابن شاذان حدیثی را بیواسطه از امام رضا (علیه السلام) نقل نکرده و جزو صحابیان ایشان محسوب نمیگردد، و از این رهگذر علل الشرایع و الاحکام و همینگونه ما کتبه الرضا (علیه السلام) للمامون فی محض الاسلام و... که از سوی فضل از امام رضا (علیه السلام) نقل شده (3)، فاقد صحّت و استواری است. فضل سالیانی پس از امام رضا (علیه السلام) متولد شده و طوسی وی را تنها در عِداد صحابیان امام هادی و عسکری بر شمرده است (4). وی بُرهه ی پایانی عمر اساتید خویش، صفوان بن یحیی، ابن ابی عمیر، ابن فضّال و... را درک کرده است؛ زیرا نوشته شده که به سنّ بلوغ نرسیده بود که در قطیعه الربیع بغداد در نزد اسماعیل بن عبّاد، یکی از مقریان، به آموختن قرآن پرداخت و ابن فضّال در آن هنگام، کهنسالی خویش را سپری میکرد (5). نویسنده ی این سطور اقبال به این دستاورد را شتابزده و آن را از قرائتهای ویژه و دیریاب تلقّی کرده و شاکله ی آن را بر اصول پژوهش استوار نمیداند و با توجه به اهمیّت موضوع و قابلیّت آن برای تدقیق بیشتر، با کند و کاوهای روایی، رجالی و تاریخی و تکیه بر پارهای قراین، به دیدگاه متفاوت رسیده و از این رهگذر به هشت موضوع با صبغه ی ایجاز و به گونه ی روشمند خواهد پرداخت: 1. ناهمگونی نقلهای فضل از امام رضا (علیه السلام) و چرایی آن؛ 2. دستاویز قرار گرفتن رجال الطوسی؛ 3. اساتید فضل تعیین کننده ی طبقه ی وی؛ 4. طبقه ی برخی از راویان ابن شاذان؛ 5. تامّل در پارهای قراین تاریخی و رجالی؛ 6. کند و کاو در گزارش کشّی و نجاشی؛ 7. تعدّد طرق مشایخ عظام صدوق، طوسی و نجاشی به حدیث العلل؛ 8. استواری و صحّت سند حدیث العلل در منظر فقیهان.ناهمگونی نقلهای فضل از امام رضا ـ (علیه السلام) ـ و چرایی آن
راویانِ واقع در اسناد روایات، به سه گروه تقسیم میشوند پارهای همیشه به نقل بیواسطه از معصوم پرداختهاند و عدّهای نقلشان انحصار در ویژگی وساطت دارد و گروهی روایات بیواسطه و باواسطه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام (علیه السلام) دارند (6). اخبار ابن شاذان از امام رضا (علیه السلام) متفاوت، و در عین حال از ویژگی طبیعی و همسنگ همتایان خویش از سایر روات برخوردار است. روایات وی از آن حضرت به دو دسته تقسیم میشوند:الف: روایات بی واسطه: نقل مستقیم فضل از امام رضا (علیه السلام) منحصر به احادیث گسترده العلل یا نامه آن حضرت به مأمون ـ که هر یک خود کتابی تلقّی میگردند و بی استثنا همه ی فقهشناسان آن دو را مدرک استنباطهای خود اتخاذ کردهاند ـ نیست. وی احادیث بسیار دیگری را نیز در زمینه ی توحید، انبیا، امامت، احکام و ... از آن حضرت گزارش کرده است (7).
ب: نقل با واسطه از امام رضا (علیه السلام): در برخی از موارد ابن شاذان با واسطه ی صفوان بن یحیی، به نقل از امام رضا (علیه السلام) پرداخته (8) و گاهی اتفاق افتاده که با دو واسطه نقل کرده است (9). تنوّع اخبار وی از امام (علیه السلام)، به تمامت امری طبیعی و برخوردار از نمونه های فراوان در بین راویان حدیث و برای بسیاری تقریباً واقعیّت یافته است. ابن ابی عمیر، از مشایخ فضل، با این که از صحابیان امام صادق (علیه السلام) به شمار آمده (10)، در برخی اوقات با دو یا سه واسطه از آن حضرت نقل میکند. حمّاد بن عیسی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) ـ که از اساتید ابن شاذان تلّقی میگردد ـ نیز برخوردار از این ویژگی است (11). بیتردید، امکانپذیر نیست که صحابیان ائمّه (علیهم السلام) دائم الحضور در نزد آنان باشند. از این رهگذر اتفاق میافتد که امام (علیه السلام) در جلسهای القای کلام دارند که در آن برهه راوی حاضر نیست و در نتیجه، وی به ضرورت، آن روایات را با واسطه نقل میکند. علیّ بن ابراهیم قمّی از هارون بن مسلم و کلینی از عبدالله بن جعفر حمیری و سعد بن عبدالله اشعری گاهی با واسطه و گاهی مستقیم نقل میکنند (12). در تعلیل و تبیین ناهمسانی نقل روات به چند جهت میتوان اشاره کرد:
الف. امکان ملاقات بین راوی و مرویّ عنه همیشه وجود ندارد. گاهی فرصتی کوتاه همانند حجّ اتفاقمیافتد و برخی احادیث را از وی دریافت کرده و در نتیجه بقیه ی اخبار او را با واسطه، روایت میکند؛ ب. گاهی راوی از استادی که سپس دستخوش حادثه ی مرگ میگردد، تلقّی حدیث میکند، آن گاهبرخی را که در حافظهاش باقی مانده، گزارش مستقیم و پارهای را که فراموش کرده، با واسطه گزارش میکند؛ ج. برخی اوقات شاگرد تعدادی از احادیث را تلقّی و به عللی استاد را پس از آن نمیبیند و به ضرورت، اخبار باقی مانده را به وسیله ی یکی از راویان با سابقه که قبلاً با استاد، تماس بیشتری داشته، دریافت میکند. ابن قولویه مؤلّف کامل الزّیارات تنها چهار حدیث را بیواسطه از سعد بن عبدالله اشعری دریافت کرد و بقیه را با واسطه ی پدر یا برادرش به نقل از او میپردازد (13)؛ د. گاهی راوی در برهه ای از زمان معیّن که استاد کتاب مشخصی را تدریس و القا میکند، حضور ندارد. وی روایات و کتابهای پیشین را ـ که بیواسطه از استاد تلّقی کرده ـ به گونه ی مباشر و آن کتاب معین را با واسطه نقل میکند.
دستاویز قرار گرفتن رجال الطوسی
شیخ طوسی همانگونه که آقای بهبودی به آن استناد جسته، فضل بن شاذان نیشابوری را تنها در عِداد صحابیان امام هادی و عسکری (علیها السلام) برشمرده (14) که مفهوم گفتار وی و نه نصّ و تصریحش، این است که فضل امام رضا (علیه السلام) را درک نکرده و در زمره ی صحابیان ایشان به شمار نمیآید. از طرفی در رجال وی فضل بن سنان نیشابوری در زمره ی وکیلان امام رضا (علیه السلام) به حساب آمده (15) و از همین رهگذر به استناد گفتار طوسی در تمامی تصنیفات رجالی، وی در زمره ی راویان امام رضا (علیه السلام) نامبردار شده است. (16) نویسنده از تجزیه و تحلیل روایی و رجالی حدس میزند که مراد از فضل بن سنان نیشابوری، همان فضل بن شاذان نیشابوری است که در آن شاذان به سنان تبدیل شده است. کلمات مقلوب و تغییرات با صبغه تبدیل شین به سین و به عکس در کتب رجالی و روایی، بویژه در کتب پیشینیان و متون کهن بسیار رُخ داده است. این رویکرد و دستاورد میمون را چند قرینه میتواند تقویت و مورد تأکید قرار دهد.الف. صدوق یک قرن پیش از طوسی علل الاحکام و سایر روایات فضل را از امام رضا (علیه السلام) به چند طریق و سند نقل کرده و در کتب خویش از جمله من لا یحضره الفقیه نگاشته که آن تألیفات بیتردید در اختیار طوسی بوده، ولی در عین حال وی را با صرف نظر از عنوان فضل بن سنان در عِداد صحابیان امام رضا (علیه السلام) برنشمرده، از این رهگذر به دست میآید که مقصود از فضل بن سنان در رجال وی همان فضل بن شاذان است که دستخوش تصحیف گردیده است.
ب. از نگاشته های طوسی به دست میآید، که وی برخوردار از چندین طریق صحیح به تمامی روایات فضل بن شاذان از جمله العلل است (17). از این رو، این احتمال تقویت میشود که مقصود وی از فضل بن سنان که وی را جزو صحابیان امام رضا (علیه السلام) برشمرده، همان فضل بن شاذان باشد.
ج . با توجه به این که فضل بن سنان نیشابوری ـ که به عنوان وکیل امام رضا (علیه السلام) از آن یاد شده ـ در سلسله اسناد هیچ روایتی قرار نگرفته و از سویی بعید است که وکیل در هیچ خبری نامی از وی نباشد، این نظر را تأیید میکند که مراد از وی، فضل بن شاذان نیشابوری است که در اسناد روایات فراوانی قرار گرفته است.
د. برخی از سرآمدان و رجالشناسان متأخّر، همانند شیخ موسی زنجانی و رجالی ژرفاندیش شوشتری این احتمال را مدلّل و برخوردار از قرینه دانسته و از آن استقبال کردهاند (18). از سویی یکی از محققان معاصر ـ که تحقیقات وی در دهه های پیش مورد استفاده ی گسترده ی شهید مرتضی مطهری در خدمات متقابل اسلام و ایران قرار گرفته ـ به نقل از طوسی، فضل بن شاذان نیشابوری را از اصحاب امام رضا (علیه السلام) برشمرده و از طرفی چون در کتاب رجالِ موجود و مطبوع از طوسی وی در عداد صحابه ی آن امام به حساب نیامده، از این رهگذر مشخص میشود که یا در نسخه ی ایشان در اصل، فضل بن شاذان ثبت شده و یا ایشان فضل بن سنان را فضل بن شاذان قرائت کرده و آن را صحیح دانسته است (19).
امام رضا (علیه السلام) هفده سال پیش از آن که به منطقه ی خراسان فراخوانده شوند، مسئولیت امامت را بر عهده داشته و در آن برهه فضل میتوانسته به تلقّی حدیث از آن حضرت پرداخته و به وکالت منصوب شده باشد. ملاقات و تلقی حدیث وی از امام رضا (علیه السلام) و نیابت از آن حضرت هم از رهگذر نیاز مردم منطقه، محتمل است پس از ورود آن حضرت به نیشابور ـ که به گفته ی برخی چهار روز در آن اقامت گزیدند (20) ـ و یا در طی حدود دو سال حضور در خراسان رقم خورده باشد.
با صرف نظر از این که میتوان فضل بن سنان را در رجال الطوسی همان فضل بن شاذان تلقّی و قرائت کرد، بر این نکته پای میفشریم، این که شیخ طوسی وی را از صحابیان امام هادی و عسکری (علیه السلام) برشمرده، حاوی نفی صحابیّت وی در ارتباط با امام رضا و جواد نیست: اولاً، روایات منقول صدوق ـ که دو طبقه از طوسی جلوتر و یک قرن پیش از وی میزیسته ـ صریح است که ابن شاذان از صحابیان امام رضا (علیه السلام) است و از انعقاد مفهوم مخالف و ظرفیّت و قابلیت استدلال به کلام طوسی جلوگیری میکند. ثانیاً، بر فرض که فضل بن سنان در عبارت طوسی محرّف فضل بن شاذان نباشد، از رهگذر این که گزارشهای وی بر پژوهش و احصای فراگیر و تامّ، استوار نبوده و فصل الخطاب از بُعد جامعیّت و مانعیّت تلقّی نمیگردند، عدم صحابیّت فضل لازم میآید:
الف. طوسی داود بن کثیر رقّی را تنها از اصحاب امام صادق و کاظم بر شمرده (21)، با این که وی در معتبرترین کتب از امام باقر (علیه السلام) نیز به نقل پرداخته است (22).
ب. طوسی، صفوان بن یحیی را تنها از صحابیان امام کاظم، رضا و جواد (علیه السلام) بر شمرده است (23). در عین حال، وی از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت نقل کرده است (24).
ج. وی، جعفر بن عیسی بن عبید را تنها از صحابیان امام رضا (علیه السلام) بر شمرده (25)، با این که وی از امام صادق و کاظم (علیه السلام) نیز نقل نموده است (26).
د. وی شاذان بن خلیل را از صحابیان امام جواد (علیه السلام) محسوب نموده (27)، اما وی از امام کاظم (علیه السلام) نیز روایت نقل کرده است (28).
هـ. طوسی در رجالش عبد الرحمن بن ابی نجران را تنها از صحابیان امام رضا و جواد (علیه السلام) بر شمرده (29)، اما وی راوی از امام کاظم (علیه السلام) نیز هست (30).
و. طوسی نصر بن مزاحم را تنها از صحابیان امام باقر (علیه السلام) برشمرده است (31)که با توجه به قراین ذیل، بیتردید او جزو صحابیان امام باقر (علیه السلام) نیست. طوسی و نجاشی طریق خود را به کتب وی، محمّد بن علی صیرفی مشهور به ابوسمینه ذکر نمودهاند (32) که وی معاصر احمد بن محمّد بن عیسی (م 280 ق) است. با نگریستن طبقات و میانگین عمر محدّثان، چگونه ابوسمینه راوی از صحابیان امام باقر (علیه السلام) میتواند باشد؟
در طریق طوسی به نصر بن مزاحم، حمید (م 310 ق) قرار گرفته، و او تنها با واسطه ی یونس بن علیّ عطار کتب نصر بن مزاحم را نقل کرده است (33). آیا متوفّی سال 310 با یک واسطه میتواند از صحابی امام باقر (علیه السلام) نقل کند؟ در طریق نجاشی به کتاب الجمل نصر بن مزاحم، احمد بن محمّد بن سعید (م 333 ق)
قرار دارد که تنها با واسطه ی یحیی بن زکریا بن شیبان کتاب وی را روایت کرده است (34). آیا متصور است متوفّی در آن سال با یک واسطه از صحابی امام باقر (علیه السلام) نقل کند؟ و تقویتکننده ی خطای طوسی این است که نصر بن مزاحم در سال 212 و دوران ولایت امام جواد (علیه السلام) فوت نموده و منابع تاریخی حضور وی را در کوفه در زمان حرکت امام رضا (علیه السلام) به سوی ایران تأیید نمودهاند (35). احتمال داده میشود که طوسی روایت نصر بن مزاحم را از ابو جعفر دیده و او را امام باقر (علیه السلام) پنداشته که با فرض وجود چنان روایتی و صحّت آن، ابو جعفر دوم، یعنی امام جواد (علیه السلام) مراد است (36).
پی نوشت ها :
1) استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان.
2) معرفه الحدیث، ص 270، ش 14 و ص 272، ش 15.
3) عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج 2، باب 34، ص 106 و باب 35، ص 129؛ علل الشرایع، ج 1، باب 182، ص 251.
4) رجال الطّوسی، ش 5742، 5883.
5) اختیار معرفه الرّجال، ش 993؛ رجال النّجاشی، ش 72.
6) تنقیح المقال، ج 1، ص 194.
7) من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 419، ح 5915؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج 1، ص 187، ج 2، ص 25، 19، 26، 106؛ الخصال، ص 58؛ التوحید، ص 269، ش 137.
8) الکافی، ج 1، ص 36، ح 4؛ ج 5، ص 327، ح 4.
9) همان، ج 3، ص 32، ح 1 و ج 4، ص 143، ح 9.
10) کتاب الرّجال، ص 159، ش 1272.
11) مشایخ الثقات، ص 76.
12) الکافی، ج 1، ص 107، ح 4، ص 326، ح 8 ، ص 341، ح 23 و 25، ص 457، ح 10 و 11 و ص 468، ح 6.
13) رجال النّجاشی، ص 123، ش 318.
14) رجال الطّوسی، ش 5742 و 5883.
15) همان، ش 5385.
16) خلاصه الأقوال، ش 768؛ کتاب الرّجال، ش 1198؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 8، ش 9471؛ حاوی الأقوال، ج 4، ص 186؛ منهج المقال، ص 260؛ مجمع الرّجال، ج 5، ص 21؛ جامع الرواه، ج 2، ص 5؛ مستدرکات رجال علم الحدیث، ج 6، ص 207، ش 11563؛ معجم الثقات، ص 95، ش 638؛ معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 308، ش 9372.
17) فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ش 564؛ تهذیب الأحکام، ج 10 (المشیخه)، ص 86.
18) قاموس الرّجال، ج 8، ص 404؛ الجامع فی الرّجال، ج 2، ص 563.
19) راویان امام رضا (علیه السلام) در مسند الرّضا، ص 341.
20) تاریخ نیشابور، ص 208.
21) رجال الطّوسی، ش 2547 و 5003.
22) کامل الزیارات، باب 72، ح 5.
23) رجال الطّوسی، ش 5038، 5311 و 5559.
24) من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 293، ح 4052؛ تهذیب الأحکام، ج 2، ص 68، ح 246.
25) رجال الطّوسی، ش 5237.
26) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 57، ش 2223.
27) رجال الطّوسی، ش 5558.
28) الکافی، ج 8، ح 138؛ معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 9، ش 5678.
29) رجال الطّوسی، ش 5567 و 5323.
30) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 108، ح 223.
31) رجال الطّوسی، ش 1633.
32) رجال النّجاشی، ش 1148؛ فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ش 773.
33) فهرست کتب الشیعه و أصولهم، ش 773.
34) رجال النّجاشی، ش 1148.
35) میزان الإعتدال، ج 4، ص 253، ش 9046؛ الخرائج و الجرائح، ج 1،ص 349.
36) معجم رجال الحدیث، ج 20، ص 159.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}